Part28
لیا :
+ واااییی عاشقتم امیرررر
× من بیشتر خانومی
+ با آجیم هم زمان عروس میشیم 😁 همیشه تو بچگی بحث مون این بود کی زود تر عروس میشه
× 😅 بله برنامه ها واسه خوش بخت کردن تو دارم
+ مرسی
× بابت ؟
+ بودنت
× فدات شم
+ خدانکنه
صدای اف اف بلند شد 😑
+ بزار برم ببینم کیه
لیانا :
چشامو باز کردم.. عه اینجا کجاس
آهان تو تهرانیم 😀 دیشب از بس خسته بودم نفهمیدم کی رسیدیم
به قول بابا عین خرس به بدنش کش و قوس دادم 😂و بلند شدم تا تخت رو جمع کنم
از آشپزخونه صدای تق و توق میومد
موهامو هم بستم و رفتم پیش رهام
- سلام آقای استعداد
/ سلام صبح بخیر 😍
- چه میکنی آقا ؟
/ دارم املت مشتی درست میکنم واسه خانوم مشتی
- اوه ! چه لوتی .. جون داداش
/ 😂😂😂آفرین تو ام بلدی
- بله بله 😂
/ بدو صورت ات رو بشور بیا
- باوشه
یه دفعه چشمم افتاد به آینه میزِ کنسول خونه ...
- واااییییی رهام میکشمتتتت
/ چی شد ؟!😮
دویدم آشپزخونه و یدونه پس گردنی زدم بهش ، البته نه طوری که دردش بگیره😅
/ عه چرا میزنی
- تو چرا لباسای منو عوض کردییییییی
/ آهان 😀 خب خسته بودیلیانا :
- همونجوری میخوابیدم خب
/ ای بابا حالا چی میشه تو ام .. مثلا من قراره شوهرت بشم لیانا خانم
- هنوز که نیستی
/ اتفاقا خیلی بهتر میشه اینطوری
- هیییی پسره ی هیز
زود از کمد یه ملاقه برداشتم :
- میکشمت با این ملاقه
حالا اون بدو من بدو ...
دو تا مونم از خنده ولو شدیم رو مبل .. تو خونه واقعا بدو بدو کار سختیه 😂
/وای لیانا ..😂مردم از خنده
- منم همینطور .. وای چشام پر اشک شده
/ آره
- میگم .. رهام .. یه بویی نمیاد ؟
/ آره ..بوی سوختنیه
یهو دوتامونم با هم گفتیم : وای املتتتت!
و دویدیم آشپزخونه
/وای املت عزیزم سوخت
-حقته 😒
/چرا 😐
- تو باشی بی اجازه لباسای منو عوض نکنی
/ باور کن خوشگل تر میشی
دروغ چرا خجالت کشیدم یه لحظه
/ 😅 خانومی حالا خجالت نکش .. باید یه چیزی پیدا کنیم بخوریم حالا بجای املت
- میگم زود سرپایی یه چیزی بخوریم یه سر به لیا اینا بزنیم
/ موافقم
€€€€€
- ایش امیر صدای اون کوفتی رو کم کن کر شدم .. لیا واقعا اینو چطور تحمل میکنی
لیا :😂😂
امیر : × نخیر آهنگ به این خوبی پخش کردیم حالشو ببر
-بخدا صد بار گوش کردیم
× باید رقص تمرین کنیم
/ چرا ؟
× تو عروسی خوب برقصیم
لیا : + وییییی
- لیا تو ام ذوق مرگ نشو!😒 امیر رهام شما هم پاشین برین بیرون ما به مامان بابا زن بزنیم
/ چشم قربان
× رهام ادای زن ذلیل هارو در نیار ها واسه من
+ امیر خان یکم یاد بگیررر
× خانوم کوچولو من حالا حالا ها باهاتون کار دارم 😉
لیا هم نخودی خندید
- پامیشید برید پیتزا بخرید واسه زن هاتون یا پرت تون کنم بیرون
× اوه اوه لیانا عصبی میشود ! رهام داداش بزن بریم تا دمپایی نخورده تو کله مون
/ بریم 😂😂
رهام و امیر رفتن .
+ وای لیانا دوباره مثل قدیما تنها شدیم اینجا
-آره .. چه روزگاری داشتیم
+ خیلی بد بود :(
- عه چرا ؟! با من بد میگذشت بهت ؟
+ نه نه .. اون دورانی رو میگم که .. تو .. معتاد بودی:(
- الانم معتادم
+ چیییی
- ولی معتاد مواد نه ! معتاد شیشه نه ! معتاد ویسکی و ودکا نه ! من معتاد رهامم .. معتاد چشاش ، خنده هاش ، مو هاش بغلاش ..اون میخواست منو آزاد کنه ولی بدتر به دام انداخت
برگشتم دیدم لیا داره گریه میکنه
- عه لیا جونم چت شد ؟
+ آبجی .. خیلی خوشحالم که خوشبخت شدی .. رادمان خیلی بد بود واست .. اما رهام خیلی مهربونه ، خوش بختت میکنه
لبخندی زدم و گفتم :
- منم خوشحالم که با امیر آشتی کردی
دیدم بحث داره خیلی احساسی میشه زودی گفتم :
- ایش حالا خودتو واسه من لوس نکنا ! آبغوره میگیره ! من امیر نیستم قربون صدقه ات برم . پاشو ببینم باید به مامی اینا زنگ بزنیم دوماد های خوشبخت اشون رو معرفی کنیم
+ دیونه ای بخدا لیانا
- میدونم 😁
یک ساعت بعد :
امیر : × چی شد گفتین ؟
لیانا : - آره .. یکم شوکه شدن ، بعدش گفتن مطمئنین و فلان ما هم گفتیم آره
لیا پرید وسط حرفم و گفت :
+ گفتن یدونه ویدیو کال هم یه روز با شما بگیریم 😀
/ واو .. چرا
- نمیدونم ..حتما میخوان چیزی میزی بپرسن
+ خب قراره چیکار کنیم ؟ میریم اونجا ؟
× آره عزیزم ما هم قراره به خانواده هامون بگیم یه دفعه با هم بریم اونجا
- ایول
یهو همزمان رهام رو به من و امیر رو به لیا گفت : خانوم خودم میشی
😂😂
- شما تو حرفاتون هم تله پاتی میکنین ؟😂
/ نه😂 امیر از من تقلید کرد
× نه خیرمممم کی گفته من از تو تقلید کردم
/ کاری نکن که با دمپایی بیوفتم به جونت
× تو ام کاری نکن که موهاتو بکشم
/ مَردی بیا جلو
× حملههه
منو لیا از خنده ولو شده بودیم رو مبل و رهام اینا هم افتاده بودن به جون هم 😂
- رهام گوشیت زنگ میزنه بیا وردار
/ لیانا بیخیال فعلا باید حساب امیرو برسم
× اگه دوس داری میتونی جواب بدیا داداش 😀
/ عه جا زدی ؟
- وای بسه دیگه شمام عین موش و گربه افتادین به جون هم
× زن داداش ما به اون میگیم تام و جری 😂
- واییی😡
+ عصبانی نشو آجی این آدمو دق میده
× دستت درد نکنه دیگه لیا خانوم
+ شوخی کردم عشقم 😂
-اه دو دیقه فک نزنین ببینم رهام با کی حرف میزنه
رهام : / آره .. آره همون لیانا .. بله یادمه .. مامان باباش آمریکان .. آره میریم اونجا .. باشه ایشالا یه بار قرار میزاریم میبینیش .. نه الان میخوایم بریم موسسه .. نه مرسی ، خدافظ
- مامانت بود ؟
/ آره گفتم بهش همه چیو
- خداروشکر
/ اوهوم .. مامانم خیلی تورو دوس داره
- چطور ؟
/ کلا ..
× وای رهام دیرمون شد . یاشار میکشت مون
/ وای وای راس میگی بریم حاضر شیم