Part12
لیانا :
حس کردم چیز گرمی به پلکام خورد ..
آروم چشامو وا کردم و اولین چیزی که دیدم صورت خندون رهام بود که رو چشمام بوسه ی کوچولویی میزد . لبخندی به پهنای صورتم زدم ..
-سلام
~ سلام خانومی صبحت بخیر ، ببخشید بیدارت کردم
- نه عیبی نداره عزیزم
~پاشو بریم واسه شروع یه روز عالی
- باشه .. همیشه با تو عالیه
رفتم دستشویی و بعد شستن صورتمو و اینا رفتم آشپزخونه ..
- واای آقا رهام چه کرده ، همه رو دیونه کرده
~ همه نه ! لیاناشو دیونه کرده
خندیدم و گفتم
- موافقم
بعد از خوردن صبحونه و جمع و جور کردن ، رو کاناپه ولو شدم ..
~ نچ .. باز این مثل کوالا چسبید به کاناپه
- حوصلم سر میره خب 😅
~ام .. بزار ببینم .. آهان بدو برو لباساتو بپوش میریم حال کنیم
- ایول
زود رفتم و یه مانتوی جلو باز مشکی حریر ، رو تیشرت زرشکی ایم پوشیدم ، بعد شلوار مشکی و شال زرشکی ایم رو هم انداختم سرم . یه رژ ملایم هم زدم و رفتم سر وقت رهام
- مستر هادیان حاضری ؟ هییی ! رهام ست شدیم با هم
~ آره ، خودشم ناخواسته
- آره😅
~ ولی تو خوشگل تر شدی
- نه خیر تو خوشگل تر شدی
~ با من بحث نکن میگم تو خوشگل از منی
- نه خیر یه بار تو آیینه به خودت نگا کنی میفهمی چه جیگری بودی خودت خبر نداشتی
~ خبر داشتم جیگرم ،خواستم ریا نشه
- خیلییی پر رویی
همون طوری کل کل کنان با رهام رفتیم و اصلا نفهمیدم کی رسیدیم لب دریا ..
نشستم رو شن های دریا و رهام هم کنارم نشست و دستشو دور کمرم حلقه کرد ..
- رهام ؟
~ جان رهام ؟
- یه قولی بهم میدی ؟
~ شما جون بخواه
- قول بده همیشه پیشم بمونی و نشی عین رادمان
~ فدات شم من همیشه پیشتم ولی تو ام قول بده به رادمان فکر نکنی
خندیدمو گفتم :
- قربون عشق حسود خودم بشم .. آخه تا وقتی من تورو دارم چرا باید به اون فکر کنم
~خدانکنه
یه خورده ساحل رو تماشا کردیم . با پام شروع کردم به بازی کردن با ماسه ها ..
بعدش یه قلب کشیدم . داشتم قلب ام رو ورانداز میکردم که رهام هم یه قلب کنارش کشید .
نگاهش کردم و لبخند زدم .. فکر میکردم حواسش به دریاست ..!
تو قلب خودم نوشتم R
اونم نوشت L
خندیدم . گفت :
~ فدای اون خنده هات .. پاشو بریم برنامه ی بعدی رو اجرا کنیم
با ذوق پاشدم و رفتیم سوار ماشین شدیم ..
آهنگ « دیونگی- حامد همایون» رو باز کردم و خودم هم باهاش برا رهام میخوندم چون واقعا وصف حالم بود ..:
- دیونه ی ، چشمای مشکیتم ، دیونگی هم عالمی داره ..
چشمای تو افتاده به جونم ، دست از سر من بر نمیداره ..
بعد از تموم شدن آهنگ رهام برام از پشت فرمون یه بوس فرستاد ، برا دیونه بازیاش خندم گرفت .. گفت :
- پیشم بخند که آرومم میکنی ..
خشکی بشم ، تو بارونم میکنی ..
بعدشم آهنگ «پیشم بخند- ماکان بند» رو پلی کرد و باهاش خوند ..
وقتی ترمز کرد ، با دیدن رو به روم ذوق مرگ شدم
- وایییی شهر بازییییی
~ خب قصد داری سوار چی بشی ؟
- ام ..کشتی صبا
رفتیم سوار کشتی صبا شدیم ، بعد از پیاده شدن ، رهام گفت :
~ بابا این چیه اسباب بازی بودش این
- انگار عمه ی من بود اون بالا میگفت یا ابلفض
~ نه خاله ی من بود بازوی منو چنگ میزد
- 😂 باشه از بحث نسبت های فامیلی بیایم بیرون ! نه جدی جدی آدرنالین اش کم بود
~ پس پیش به سوی ترن
رفتیم و نشستیم ..
~ میگم لیانا هر چی از دهنت دراومد داد بزن خب ؟
- باشه😂
با حرکت ترن اول سعی میکردم جیغ نزنم ، بعدش دیدم نمیشه
~ رهااااااام
- جانممممممم
~ من دارم سکته میکنمممم
- منم همینطوررررر
~ عاشقتممم
- من بیشترررر
با اینکه ترسیده بودیم ولی وقتی پیاده شدیم داشتیم میمردیم از خنده ..
~بستنی میخوری یا پشمک ؟
- هردوتاش 😁
~ یا خدا
- نه شوخی کردم .. اون موقع چاق میشم . ام .. پشمک میخوام
~ ولی من چاقتو هم دوس دارم
- اه اه نگووو خودمم چندشم شد
~ 😂 باشه
بعدشم رفتیم و سوار چرخ و فلک شدیم و چند تا سلفی گرفتیم ..
~ میگم لیانا چند بهم میدی از اینجا خودمو پرت نکنم پایین
- هیچی نمیدم 😀
~ یعنی برات مهم نیست من بیوفتم پایین ؟😕
- نه چون اگه تو بخوای بپری ، من زود تر از تو میپرم
~ 😅 اصلا بیا دوتامونم بشینیم سر جامون نظرت چیه ؟
- 😐 موافقم 😂
امیر :
× لیا ؟
+ جانم ؟
× میگم نظرت چیه ویدیو کال بگیریم با رهام
+ آره منم نگران لیانا ام
× باشه .. صب کن .. آهان جواب داد
رهام :~سلام بر داداش کوچیکه و زن داداش
لیانا : - سلام .. لیا زن داداش شدی ، تبریک میگم بهت 😂
تا لیا خواست دهنشو باز کنه ، رهام گفت :
~ خب تو ام قراره زن داداش بشی
من : × چیییییییی ؟
لیانا : - واااای رهاممممم
لیا : + عه ! انگار خبراییه ، مگه نه آجی ؟!😜
من : ×آره انگار یه خبراییه 💃 دو تا مرغ عشق بهم رسیدن .. لیانا الان ینی زن داداش من شدیییی ؟
لیانا خندید ، بعدش قیافه ی متفکر به خودش گرفت و گفت :
~ آره .. البته اگه جوابم مثبت باشه
من : × رهام باید بیای پیش خودم بهت یاد بدم چطور جواب مثبت بگیری
لیا : + عه ؟! امیر خان مگه چند بار جواب مثبت گرفتی ؟! من که فعلا جواب ندادم 😂
من : 😐😐😂
لیا :😕😠😂😂
رهام : 😂😂😂
لیانا :😅😅
رهام : ~ کجایین ؟
لیا : + خونه ایم الان داریم میریم بیرون .. شما کجایین ؟
لیانا : - شمال در ماشین
+ ممنون از آدرست 😂😐
- خواهش میکنم 😂
من : × خب مزاحم نشیم شما برین به عشق بازیتون برسین
رهام : ~ شمام همینطور 😤😂
لیا : + خدافس
لیانا :
با ماشین رفتیم و از یه رستوران غذا خریدیم و بردیم گذاشتیم تو ویلا . بعدش دوباره پیش به سوی ساحل :)
کفشامو در اوردم و پرت کردم اون ور ، یه کمی هم پاچه ی شلوارمو دادم بالا و رفتم سمت کم عمق دریا
طوری نشستم که کمی از پاهام تو آب باشه ولی خیس نشم ..
~ میگم لیانا بیا یه بازی کنیم ..
- ام .. اعتراف بازی چطوره ؟
~ 😕😅 اون دیگه چه بازییه ؟
- خیلی راحته .. خب خودم شروع میکنم .. تو بهترین تکیه گاه منی
~ اوهوم ، خوبه .. حالا نوبت منه .. ام ...
بر خلاف من اون کلی فکر کرد ، بعدشم نگاهشو از دریا برداشت و زل زد تو چشمام و لب زد ~ تو بهترین اتفاق زندگیمی
واقعا چشماش چه گیرایی ای داشت !..
- رهام خیلی دوست دارم
~ منم همینطور
دو تامونم هم زمان سرمونو اوردیم نزدیک و ..
دوباره اون حس خوب و عجیب غریب بوسیدن ، وجودمو پر کرد .. لباش اصلا یه گرمای خاصی داشتن
اون قدر بهمون خوش میگذشت که نمیتونستیم از هم جدا بشیم که یه موج بزرگ اومد و شلوار منو خیس آب کرد 😐 رهام هم شروع کرد به کر کر خندیدن ..
- واییی خیس شدم ! تو چرا میخندی هی ؟!
مشتمو پر آب کردم و ریختم رو سر رهام
~ واییی تو که میدونی من رو موهام چقدر حساسممم
- هاهاها حقته حالا نوبت منه بخندم بهت
وقتی دیدم رهام قصد داره منو دوباره خیس کنه بلند شدم و شروع کردم به دویدن
~ وایسا ببینم حالا به من میخندی
میدویدیم ، میخندیدیم و هر وقت هم خسته میشیدیم ، وایمیستادیم و آب بازی میکردیم
~ لیانا سردت نیس الان ؟ خیس آبی
خواستم خودمو لوس کنم به خاطر همین گفتم :
- وای آره خیلی سردمه
~ الان حلش میکنم
منو برداشت و افقی گرفت بغلش و میرفت سمت ویلا
- وای رهام زشته ! منو بزار زمیننن الان همه میبینن
انصافا رهامم عین خیالش نبود . یک سر رفت ویلا ، منو برد طبقه ی بالا . در حمومو باز کرد و منو گذاشت داخل وان . شالمو در اورد ، وقتی میخواست مانتومو در بیاره ، گفتم :
- رُ.. رهام .. چیکار داری میکنی ؟!
~ 😂 چرا میترسی حالا ؟! کاریت ندارم شال و مانتو ات رو بده به من بعدشم یه دوش آب گرم بگیر .. البته تنهایی !
- بی شعور 🙍
~ خخخخ
یه بوس از گونم کرد و رفت و درو بست ، منم پشت سرش درو قفل کردم بعدشم با خیال راحت یه دوش گرفتم 😅